متینمتین، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

متین طلا

بازم مريضي

متينم پسر قشنگم چرا دوباره مريض شدي توي اين ماه دوبار البته اينبار شدتش كمه ولي من كلي حرص ميخورم وقتي ميبينم اينطوري مظلوم ميشي و لب به هيچي نميزني سري قبل كه مريض شدي به خاطر عفونت گوشت دو هفته سفكسيم خوردي به محض تموم شدنش يعني دقيقا چهل و هشت ساعت بعد اولين تبت شروع شد  اتفاقا اون شب خونه خاله نرگس بوديم كه یكدفعه شروع كردي به بهانه گيري وقتي اومدي بغلم احساس كردم صورتت داغه ولي  خاله نرگس تب سنج گذاشت گفت خدا رو شكر تب نداره ولي من مطمئن بودم كه تب داري ولي از اونجايي كه هيچ وقت دوست ندارم مريضيتو ببينم به خودم دلداري ميدادم كه شايد خسته اي خوابت مياد وقتي اومديم تو ماشين خوابيد...
19 آذر 1392

از چيزيكه ميترسيدم به سر متينم اومد

متين جونم مامان فدات بشه نبينم مريضيتو اين چند وقت تو هر وبلاگي ميرفتم ميخوندم كه ني ني هاشون مريض شدن خيلي از خوندشون ناراحت ميشدم همشم دعا ميكردم كه تو مريض نشي ولي اين ويروس لعنتي هيچ وقت دست از سر شماها بر نميداره و در آخرشم ما مامانا هم از اين مريضي بي فيض نميمونيم تا اينكه جمعه شب ساعت ١:٣٠ شب خوابيدي هيچ علائمي هم از مريضي نداشتي ولي ٤ صبح بود احساس كردم بد نفس ميكشي صدات كردم ازت پرسيدم بينيت كيپه با ناله گفتي بله رفتم دستمال بيارم كه بينيتو تميز كنم تا اينكه بغلت كردم ديدم مثل كوره آتيشي انقدر ترسيده بودم كه نگو ازت پرسيدم مامان كجات درد ميكنه كه يهو شروع كردي به سرفه و سريع اوردمت ...
5 آذر 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به متین طلا می باشد